آرام جان، نام آلبومی است با صدای محمدرضا شجریان و همراهی گروه آوا که در مایهٔ افشاری اجرا شده است. این آلبوم حاصل اجرای زنده در وین در پاییز سال ۱۳۷۷ است.
ﺩﻟﻢ ﺩﻟﻢ ﺩﻟﻢ، ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻱ، ﺑﻪ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻢ یارﻏﻤﻢ ﻏﻤﻢ ﻏﻤﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩﻱ، ﺯ ﭼﻪ ﺟﻮﻳﻢ یارﺳﺮﻭ ﺭﻭﺍﻧﻢ، ﺁﺭﺍﻡ ﺟﺎﻧﻢ، ﺑﻲ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﻧﻢ، ﺩﺭدت به ﺟﺎﻧﻢ
ﮔﺮ ﻳﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﻓﻜﻨﺪﺍﺯ ﺭﺥ ﻧﻘﺎﺏ ﺭﻭﻳﺶ
ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺮ ﻣﻲﺯﻧﺪﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻣﻮﻳﺶ
(شکسته قفقاز به عنوان درآمد)خبرت خراب تر کرد جراحت جداییخبرت خراب تر کرد جراحت جداییچو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
(درآمد افشاری)بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردیبشدی و دل ببردی و به دست غم سپردیشب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
(جامه دران)تو جفای خود بکردی و نه من نمی توانمکه جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند، چه کنند اگر تحمل نکنند زیر دستانچه کنند اگر تحمل نکنند زیر دستانتو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی
(عراق)من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحتمن از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحتبرو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتمدگری نمی شناسم، دگری نمی شناسم تو ببر که آشنایی
(جامه دران)تو که گفته ای تامل نکنم جمال خوبانتو که گفته ای تامل نکنم جمال خوبانبکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی
(رهاب و شور)در چشم بامدادان به بهشت بر گشودننه چنان لطیف باشد که به دوست بر گشایی
ﻧﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﻱ ﻧﺸﻴﻨﻢﻧﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﻛﻪ ﺟﺰ ﻭﻱ ﺑﺒﻴﻨﻢ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻓﺖ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺩﻳﻨﻢﺍﻱ ﺩﻝﺁﺭﺍ، ﺳﺮﻭ ﻭﺍﻻ
ﻛﺎﺭ ﻋﺸﻘﻢ ﭼﻪ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻪﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺟﻨﻮﻥ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺟﺎﻱ ﻋﻘﻞ ﻋﺸﻘﺖ ﻳﻜﺠﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪﺧﺎﻧﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻳﻐﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺁﻓﺖ ﺗﻦ، ﻓﺘﻨﻪ ﺟﺎﻥﺭﻫﺰﻥ ﺩﻳﻦ، ﺩﺯﺩ ﺍﻳﻤﺎﻥ
ﺗﺮﻙ ﭼﺸﻤﺖ، ﻧﻴﺰﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥﺁﺷﻜﺎﺭﺍ، ﺍﻱ ﻧﮕﺎﺭﺍ
ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻳﻐﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺟﻨﻮﻥ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺳﻮﺯﻡ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺩﻝ رﻳﺶﺧﻨﺪﻡ ﺍﺯ ﺑﺨﺖ ﺑﺪ ﺧﻮﻳﺶ
ﮔﺮﻳﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﺪﻳﺶﺧﻮﺍﻫﻤﺶ ﺑﻴﻨﻢ ﻛﻢ ﻭ ﺑﻴﺶ
ﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺟﺎﻱ ﻋﻘﻞ ﻋﺸﻘﺖ ﻳﻜﺠﺎ ﮔﺮﻓﺘهﺧﺎﻧﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻳﻐﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺟﺎﻱ ﻋﻘﻞ ﻋﺸﻘﺖ ﻳﻜﺠﺎ ﮔﺮﻓﺘهﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ
(بوسلیک افشاری (نوعی درآمد افشاری))مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردیبه زیر پای هجرانش لگد کوب ستم کردی
(اشاره به جامه دران و نیشابور)قلم بر بی دلان گفتی نخواهم راند و هم راندیجفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
(اشاره به رهاب)بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتیسگم خواندی و خشنودم جزاک الله کرم کردی
(قرایی)عنایت با من اولی تر که تادیدم جفا دیدمگل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
(قرایی رهاب)غنیمت دان اگر روزی به شادی در رسی ای دلپس از چندین تحمل ها که زیر بار غم کردیپس از چندین تحمل ها که زیر بار غم کردی
(رهاب فرود به شور)شب غم های سعدی را مگر هنگام روز آمدکه تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی، چون چراغ صبحدم کردی
ﺩﻭﺵ، ﺩﻭﺵ، ﺩﻭﺵ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻣﻪﻟﻘﺎ، ﺧﻮﺵﺍﺩﺍ، ﺑﺎﺻﻔﺎ، ﺑﺎﻭﻓﺎﺍﺯ ﺑﺮﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻨﺸﺴﺖ، ﺑﺮﺩﻩ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖﺑﺎﺯ، ﺑﺎﺯ، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ، ﻣﻲﻛﺸﺪ، ﻣﻲﺑﺮﺩ، ﻣﻲﺯﻧﺪﺑﺎ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ، ﺑﺎ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﺴﺖ، ﺍﺑﺮﻭﻳﺶ، ابرویش ﭘﻴﻮﺳﺖﺁﺗش ﺍﻧﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮ ﺯﺩﺯﺍﻥ ﺭﺥ ﻫﻤﭽﻮ ﺁﺫﺭ ﺯﺩ
ﺳﻮﺧﺖ ﻫﻤﻪ ﺧﺮﻣﻨﻢ، ﻳﻜﺴﺮﻩ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺗﻨﻢﻛﺸﺘﺔ ﻋﺸﻘﺖ ﻣنم، ﺍﻱ ﺻﻨﻢ، ﺑﺪ ﻣﻜﻦ
ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻇﻠﻢ ﺑﻲﺣﺪ ﻣﻜﻦ
ﺩﻭﺵ ﻛﻪ ﺁﻥ ﮔﺮﺩ، ﮔﺮﺩ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻴﻨﺎﺩﻭﺵ ﻛﻪ ﺁﻥ ﮔﺮﺩ، ﮔﺮﺩ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻴﻨﺎﺁﺑﻠﻪ ﮔﻮﻥ ﺷﺪ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺯ ﺛﺮﻳﺎ
ﺗﻨﺪ، تند، تند ﻭ ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ، ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﺗﻮﺳﻦﺗﻨﺪ، تند، تند ﻭ ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ، ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﺗﻮﺳﻦﺍﺯ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺁﻥ ﺑﺖ ﺭﻋﻨﺎﺍﺯ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺁﻥ ﺑﺖ ﺭﻋﻨﺎ
ﺭﻭﻱ ﺳﭙﻴﺪﺵ، ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻪ ﮔﺮﺩﻭﻥﻣﻮﻱ ﺳﻴﺎﻫﺶ، ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﺷﺐ ﻳﻠﺪﺍ
ﻟﻌﺒﺖ ﺷﻴﺮﻳﻦ، ﺗﺮﺵ ﺍﮔﺮ ﻛﻪ ﻧﻨﺸﻴﻨﺪﻣﺪﻋﻴﺎﻧﺶ ﻃﻤﻊ ﺑﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻠﻮﺍ
کلام: قصاید. دیوان قاآنی
ﺍﺯ ﻛﻔﻢ ﺭﻫﺎ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺷﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻝﺍﺯ ﻛﻔﻢ ﺭﻫﺎ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺷﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻝﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ، ﺧﺪﺍ، ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﻝ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺮ ﻧﮕﺸﺖﺩﻳﺪﻩ ﺷﺪ ﺳﭙﻴﺪ، ﺧﺪﺍ، ﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﻝ
ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﺑﺮﻳﺨﺖ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺍﺯ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦﺧﻮﺵ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ، ﺧﺪﺍ، ﺍﻧﺘﺤﺎﺭ ﺩﻝ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺭ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺍﺑﻠﻬﻢ ﺍﮔﺮﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺭ، ﺟﺎﻧﻢ، ﺍﺑﻠﻬﻢ ﺍﮔﺮﺧﻢ ﻛﻨﻢ ﻛﻤﺮ، ﺧﺪﺍ، ﺯﻳﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﻝ
- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است- آدرس پست الکترونیکی شما و آدرس سایت، اجباری نیست